یلدا
گفتند: چهل شب حیاط خانهات را آب و جارو کن شب چهلمین، خضر خواهد آمد سال ها خانهام را رُفتم و روییدم و خضر نیامد. زیرا فراموش کرده بودم حیاط خلوت دلم را جارو کنم. گفتند: چلهنشینی کن. چهل شب خودت باش و خدا و خلوت. شب چهلمین بر بام آسمان برخواهی رفت و من چهل سال از چله بزرگ زمستان تا چله کوچک تابستان را به چله نشستم، اما هرگز بلندی را بوی نبردم زیرا از یاد برده بودم که خودم را به چهلستون دنیا زنجیر کردهام گفتند: دلت پرنیان بهشتی است خدا عشق را در آن پیچیده است پرنیان دلت را واکن تا بوی بهشت در زمین پراکنده شود چنین کردم،رنگ نفرت عالم را گرفت و تازه دانستم بیآن که باخبر باشم، شیطان از دلم چهل تکهای برای خودش دوخته است فرشتهای دستم را میگیرد و میگوید هنوز فرصت هست، به آسمان نگاه کن خدا چلچراغی از آسمان آویخته است که هر چراغش دلی است. دلت را روشن کن. تا چلچراغ خدا را بیفروزی (عرفان نظر آهاری )
Design By : RoozGozar.com |